آدم هـا می آینـد زنـدگی می کننـد می میـرنـد و می رونـد ..
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو آن هـنگـام آغـاز می شـود
کـه آدمی می رود امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد و نبـودنـش در بـودن ِ تـو
چنـان تـه نـشیـن می شـود کـه تـــو می میـری
در حالـی کـه زنــده ای
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
کاش گاهی مرد بودم
می شد تنهاییم را….
به خیابان بیاورم
سیگاری دود کنم و نگران نگاه های مردم نباشم
کاش گاهی مرد بودم
می شد شادی ام را….
به کوچه ها بریزم….
با صدای بلند بخندم…
و هیچ ماشینی…..
برای سوار کردنم….ترمز نکند
کاش……!!!!!!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
چه کسی میگوید که من هیچ ندارم…؟
من چیزهای با ارزشی دارم ….!
حنجره ای برای بغض …
چشمانی برای گریه…
لبهایی برای سکوت…
ریه هایی برای سیگار…
دستهایی برای خالی ماندن…
پاهایی برای نرفتن….
شبهایی بی ستاره….
پنجره ای به سوی کوچه بن بست…
و وجودی بی پاسخ…..
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد
لال می شوی…
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
نظرات شما عزیزان: